نقد فیلم ما همه با هم هستیم؛ کاسبی بزرگ
واقعیت این است که چیزی به اسم نقد فیلم ما همه با هم هستیم نمیتواند وجود داشته باشد. چون چیزی که کمال تبریزی ساخته و رضا میرکریمی تهیهکنندهاش بوده اصلا به ساحت فیلم نزدیک هم نمیشود. اگر شما یک دوربین فیلمبرداری داشته باشید و از جلویش بازیگران مطرح سینمای ایران رد شوند آیا لزوما اسمش فیلم میشود؟ اگر دکمه ضبط دوربین را بزنید و از حرفهای بی سر و ته آدمهایی که معلوم نیست کی هستند و چه کارهاند فیلمبرداری کنید نتیجهاش فیلم است؟ طبعا نه. برای اشاره به «ما همه با هم هستیم» نمیشود از لفظ فیلم استفاده کرد. میشود به «چیزی» یا «پدیدهای» به نام «ما همه با هم هستیم» اشاره کرد و به عنوان یک آسیب بزرگ سینمای ایران آن را نقد کرد.
این به قهقرا رفتن کمال تبریزی و رضا میرکریمی دلیلش چیست؟ جز این است که سرمایه بی حساب و کتاب به یک فیلم داده میشود که نمیدانند با آن چه کنند؟ جز این است که یادشان رفته معنای سرگرم کردن مردم چیست و راه سرگرم کردن مخاطب فریب دادنش با بازیگران ستاره نیست؟
وقتی کمال تبریزی یک شعار انتخاباتی مشهور را که همه میشناسند برمیدارد و به عنوان اسم فیلمش انتخاب میکند، همه انتظار دارند که کمدیاش حداقل اشارهای به آن ماجرا داشته باشد. از خط قرمزی عبور کرده باشد. بالاخره او کارگردان «فیلم»های کمدی درجه یکی مثل «مارمولک» و «لیلی با من است» بوده. اما دریغ که «ما همه با هم هستیم» یک فاجعه تمام عیار است که تمام مدتی که در سینما نشستهاید و خیل بازیگران مشهور را روی پرده میبینید دائم این سوال در سرتان میچرخد که: خب که چی؟ اینها یعنی چه؟ اصلا این که اسم فیلم را گذاشتهاند «ما همه با هم هستیم» آیا معنایش چیزی جز تجارت با المانی است که حس میکنند مردم را به سینما میکشاند؟ و خب در کسب و کارشان اشتباه هم محاسبه نکردهاند. اشکال کار اینجاست که سینما قرار بوده اول هنر باشد و نه کاسبکاری. فیلم پرفروش ساختن ایرادی ندارد به شرط اینکه در قدم اول فیلمی در کار باشد!
«ما همه با هم هستیم» داستانی ندارد که بشود تعریفش کرد ولی ایده یک خطی داشته که میتوانسته جذاب باشد. صاحب یک شرکت هواپیمایی برای نجات شرکتش از ورشکستگی تصمیم به سقوط یک هواپیما میگیرد تا بتواند از بیمه پول دریافت کند. برای این هواپیما دنبال مسافر است و سراغ کسانی میرود که از زندگیشان سیر شدهاند و با رضایت خودشان وارد این هواپیما میشوند. این وسط اما یکی دو نفر به اشتباه سوار هواپیما میشوند. فکر کنید اگر قرار بود داستان زندگی این کاراکترها را تعقیب کنیم ممکن بود چه فیلم جذابی داشته باشیم. داستان زندگی آدمهایی که به هر دلیلی به ته خط رسیدهاند. اما آقای کارگردان ما گویا محافظهکارتر از اینها شده که بخواهد حتی چنین قصهای داشته باشد. به جایش میرود سراغ شوخی و از آنجایی که فیلمنامهنویساناش شوخینویسهای خوبی هم نبودهاند نتیجه میشود چیزی که نمیخنداند. قصه ندارد و شخصیتهایش روح و معنایی ندارند. یک مشت آدم که جلوی دوربین حرکت میکنند و چیزهایی میگویند که مخاطب از آنها سردرنمیآورد.
از میان سه فیلمنامهنویس پورامیری و دوماری را سال گذشته در جشنواره فیلم فجر با فیلم دمده و متوسط رو به پایین «جاندار» دیدیم. اگر آن فیلم را دیده باشید متوجه میشوید آخرین کسانی هستند که برای نوشتن یک فیلمنامه کمدی ممکن است انتخابشان کنید!
«ما همه با هم هستیم» حتی یک لحظه خندهدار هم ندارد. جمعیت به سینما میآیند اما صدای قهقههشان را نمیشنوید. همان خندههایی که حتی سر کمدیهایی مثل «تگزاس» یا «مصادره» به گوش میرسد. کمدیهایی که چندان هم سطح بالا نیستند ولی به هر ضرب و زوری شده از تماشاگرشان خندهای میگیرند.
این چیزی که تبریزی و میرکریمی ساختهاند (اتفاقا روی اسم آقای میرکریمی به عنوان تهیهکننده هم تاکید دارم که خودشان هم در کارنامهشان فیلمهای خوب دارند) تنها ضرب و زورش پول زیادی است که لابد بخش اعظم آن همانطور که خود کمال تبریزی هم گفته صرف دستمزد بازیگران میشود. اسمش را میگذارم کاسبی چون چنین چیز بی سر و تهی اصلا نیاز به این همه بازیگر ندارد. اصلا کاش یکی بیاید توضیح بدهد که «ما همه با هم هستیم» قرار بوده چه مدل کمدیای باشد؟ کمدی فانتزی؟ این را به خاطر لحن مهران مدیری میگویم و آن میزانسن عجیبی که دادگاه پرسش و پاسخ از سرنشینان هواپیما در آن اتفاق میافتد. که چه قدر آن لحن مدیری و تفرعن و اشاره دائماش به خوردن مهوع از کار درآمده. به خاطر شیوه بازی لیلا حاتمی که تا امروز چنین بازی بدی از او ندیده بودیم. به خاطر شخصیت روی هوای محمدرضا گلزار که با هیچ چسبی به فیلم نمیچسبد و اصلا دلیل حضورش معلوم نیست. وگرنه که کمدی فانتزی هم المانهایی دارد که باید در یک فیلم رعایت شوند. «ما همه با هم هستیم» گاهی ردی از فانتزی در خودش دارد و گاهی موقع حرف زدن پژمان جمشیدی شبیه فیلمهای اجتماعی رئال میشود.
هر گوشه قاب را نگاه کنی یکی از ستارگان سینمای ایران را میبینی و سوال میشود که چه چیزی دست آنها دادهاند که حاضر شدهاند در چنین معجون عجیب و غریبی جلوی دوربین بروند؟ مانی حقیقی که فیلمهای روشنفکری میسازد این وسط چه کار میکند؟ حسن معجونی که آبروی تئاتر است واقعا نپرسیده که اشاره به ماجرای پزشکی کیارستمی به این روش لوس و دم دستی خجالتآور نیست؟ این وسط تنها بازیگرانی که شیرینیشان حفظ شده، آن هم نه به خاطر شخصیتهایی که بازی میکنند که بیشتر به دلیل اینکه کاراکترهای آشنایشان جلوی دوربین را حفظ کردهاند، جواد عزتی و سروش صحت هستند.
این به قهقرا رفتن کمال تبریزی و رضا میرکریمی دلیلش چیست؟ جز این است که سرمایه بی حساب و کتاب به یک فیلم داده میشود که نمیدانند با آن چه کنند؟ جز این است که یادشان رفته معنای سرگرم کردن مردم چیست و راه سرگرم کردن مخاطب فریب دادنش با بازیگران ستاره نیست؟ که مخاطب را دست کم نگیرند و او را کمهوش فرض نکنند. فاجعه «ما همه با هم هستیم» توهین مستقیم به شعور تماشاگرانش است. فیلمی که از بودجهاش حتی چیزی صرف جلوههای ویژه و کارگردانی هم نشده است. نماهای بسته در محیطهای بسته و چند نمای بیرونی که جلوههای ویژهاش بچگانه و مضحک از کار درآمده همه زور کمال تبریزی بوده است؟
کمال تبریزی و رضا میرکریمی سالهاست که فعالیت صنفی برای اهالی سینما انجام میدهند. به نظرم با این چیزی که روی پرده رفته بهتر است حسابشان را از اهالی سینما جدا کنند چون «ما همه با هم هستیم» به هر چیزی مربوط میشود به جز سینما! کاش یک جایی حسابشان را با مخاطبان سینما و فیلمی که ساختهاند صاف کنند. به عنوان کارگردانهای «مارمولک»، «لیلی با من است»، «خیلی دور، خیلی نزدیک» و «یک حبه قند» به «ما همه با هم هستیم» نگاه کنند و صادقانه بگویند که به نظرشان چیزی از این پدیده به سینما شبیه است؟ ما قدردان یک لحظه صداقتشان میشویم که به خودشان بیایند و بگویند که «ما همه با هم هستیم» اشتباه بزرگ کارنامهشان بوده است.
سعی کردم به نقاط ضعف «ما همه با هم هستیم» اشاره کنیم. به فیلمنامهای که وجود ندارد، به بازیهایی که بد هستند، به راکورد لحن فیلم که رعایت نمیشود، به کارگردانی سردستی و سطحی ولی همه اینها مربوط به فیلم میشود. «ما همه با هم هستیم» آسیبشناسی پولهای بیحسابی است که وارد سینما میشوند و در یک چرخه معیوب ممکن است عنوان پرفروشترین فیلم سال را هم بگیرند اما ضربه بزرگی به پیکر سینمای ایران و اهالی و حتی مخاطبانش میزنند.
منبع:
برچسب ها: نقد فیلم